65. چرا برخی از وقایع کربلا، با اختلاف ثبت شده است و چرا اخبار و
جزئیات عاشورا، مورد اتّفاق همۀ مورّخان و بزرگان نیست؟
علل مختلفي در
این زمینه وجود دارد: اوّلاً در آن دوران، ضبط و نوشتن وقايع کمتر بود و معمولاً
با تکيه بر حافظۀ افراد مطالب نقل ميشد. ثانياً همۀ راويان وقايع و حوادث، از
حافظۀ خوب، صداقت و امانتداري برخوردار نبودند. ثالثاً دستگاهها و حکومتهاي
مخالف اهلبيت(ع)، براي استحکام قدرت خود و اهداف سياسي، روايتسازي ميکردند.
رابعاً چنانکه شايسته است، روي منابع و اسناد تاريخي آن، مانند امور فقهي، کار
نشده است و جاي تلاش علمي بيشتري دارد.
66. آيا امام حسين(ع) براي تشكيل حكومت به سفر پر مشقّت كربلا
رفتند يا براي بيعت نكردن با يزيد یا دلایل دیگری داشتند؟
در اینباره
دلایل مختلفی از زبان مبارک امام حسین(ع) بیان شده است؛ از جمله: امر به معروف و
نهی از منکر،
اصلاح امّت پیامبر(ص)،
احیای سنّت نبوی و سیرۀ علوی،
مبارزه با حاکمیّت نامشروع بنیامیّه
و خودداری از بیعت با یزید.
بهطور کلّی هدف آن حضرت از سفر و قیام، احیای دین اسلام بود و در این راستا،
خودشان و هرچه را داشتند، فدای دین خدا کردند و به نتیجۀ قطعی که احیای تشیّع و
نابودی بنیامیّه بود، رسیدند و همه باید بدانند که اگر قیام امام حسین(ع) و اسارت
عیال نبود، الان تشیّع نبود.
67. چنانچه يزيد به وصاياي معاويه توجّه ميکرد
و از امام حسين(ع) بيعت نميخواست[6] و مانند معاويه با احترام ظاهري با حضرت
برخورد ميکرد، آيا باز حضرت قيام ميکردند و وقايع کربلا رخ ميداد و حضرت به
شهادت ميرسيدند؟
قضيۀ بيعت خواستن از امام حسين(ع)، تنها، يکي از عوامل شکلگيري قيام امام
حسين(ع) بود، و الاّ حاکميّت فردي چون يزيد، خود عامل ديگري براي قيام بود، زيرا به تعبير
امام حسين(ع)، با وجود حاکمي مثل يزيد، بايد فاتحۀ اسلام را خواند: «عَلَی الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ
بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيد».[7]
68. آيا امام
حسين(ع) ميدانستند شهيد ميشوند؟ در اين صورت آيا حركت به سمت كربلا نوعي به مهلكه
انداختن خويش نيست؛ در حالي كه در قرآن داريم: «وَ لا تُلْقُوا بِأَيْديكُمْ إِلَى
التَّهْلُكَةِ[8]»؟
حضرت امام
حسين(ع) ميدانستند كه انتهاي اين حركت عدالتخواهانه و ظلمستيزانه، شهادت است،[9] لكن چون حفظ
دين كه اعظم فرائض الهي و مقدّم بر هر امري است، متوقّف بر انجام اين حركت بزرگ
بود، آن را با تمام وجود پذيرا شدند؛ چنانكه مسئلۀ اسارت آل الله(ع) را هم كه
استمرار اين حركت بزرگ بود، ميدانستند.
قاعدۀ امر به معروف و نهی از منکر نیز اقتضا میکرد که چنین قیام و اسارتی صورت
گیرد:
«أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ
آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ»
69. در واقعۀ کربلا، چه کسي پيروز شد؟ چگونه ميتوان گفت امام حسين(ع)
پيروز اين مبارزه بودند، با اينکه حضرت و تمامي يارانشان به شهادت رسيدند و
خانوادۀ ايشان به اسارت رفتند؟
در راه رسيدن
به هر موفقيّتي بايد سختيهايي را متحمّل شد. فردي پس از شهادت امام حسين(ع) از
امام سجّاد(ع) پرسيد: در کربلا چه کسي پيروز شد؟ حضرت فرمودند: اگر خواستی بدانی
چهکسی پیروز شد، موقع نماز، اذان و اقامه بگو.[12]
کنايه از اينکه امام حسين(ع) پيروز شدند، زيرا به هدف خود که احياي اسلام راستين
بود، دست يافتند و تاريخ نيز نشان داد که شهادت امام حسين(ع)، چگونه موجب احیای
اسلام حقیقی و نابودي بنياميّه شد.
70. نقش زنان و اهل و عيال امام حسين(ع) در قيام و نهضت عاشورا
چگونه بود؟
اسارت زنان و
عيال امام حسين(ع)، موجی را که آن حضرت برای بقای تشیّع در کربلا ایجاد کردند،
ادامه داد و در جهان اسلام، سراسري کرد. خطبهها و افشاگریهای حضرت زینب(س) و
سایر اهلبیت در کوفه، دارالاماره، شام و دربار یزید، بهترین گواه این مدّعاست.[13]
71. چرا امام
حسين(ع) از نيروهاي غيبي مانند ملائكه و اجنّه، براي از بينبردن يزيد و يزيديان
استفاده نكردند؟
سنّت الهي بر اين است كه كلّيۀ امور روي جريان طبيعي باشد و خَرْقِ عادت،
يك استثناء است كه در برخي از موارد، ضرورت دارد و در غير آن، امور بر اساس جريان
طبيعي، سير خود را انجام ميدهد؛ تا انسانها بر طبق اختيار، حق را برگزيده و باطل
را كنار زنند. چنانکه امام حسین(ع) طبق برخی نقلها، در پاسخ به گروهی از اجنّه
که قصد کمک به ایشان را داشتند، فرمودند: اگر من در وطن خود بمانم، این مردم چگونه
امتحان شوند؟ و هنگامی که اجنّه به آن حضرت عرض کردند: اگر اراده کنید، همۀ دشمنان
شما را نابود میکنیم، آیۀ شریفۀ «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ
يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»[14] را تلاوت
کردند و فرمودند: ما بر انجام اين کار از شما تواناتريم، امّا خداوند متعال اراده
کرده است تا هركه هلاك مىشود از روى حجّت و برهان هلاك گردد و كسى كه بايد زنده
باشد، با دلیلی واضح زنده بماند.[15]
72. اساساً با توجّه به سابقۀ منفي مردم کوفه در خيانت به
اميرالمؤمنين و امام حسن(ع)، چرا باز کوفه مورد توجّه امام حسين(ع) بود؟
اوّلا کوفه در
بيست سال پس از اميرالمؤمنين(ع) تغيير کرده بود و ثانياً دعوت کوفيان[16] و تأييد مسلم
از مساعد بودن اوضاع،[17] از
جمله عوامل حرکت بهسمت اين شهر بود.
73. در حادثۀ عظيم عاشورا ميبينيم که حرّ بن يزيد رياحي ابتدا گناهي
بسيار بزرگ مرتکب شد و راه را به امام زمان خويش بست، ولي پس از آن و با فاصلۀ کمي
مشاهده ميکنيم که توفيق توبه يافته و توانست موجبات رضايت حضرت سيّدالشّهداء(ع) و
نيز خشنودي و رضايت خداوند متعال را فراهم آورده و به فيض عظيم شهادت با آن کيفيت
خاص نايل آيد. حال اين سؤال در ذهن پديدار ميشود که چه سرّي در زندگاني حرّ نهفته
است که از ميان آن همه لشکر دشمن که بسياري از آنها مرتکب گناهي در حدّ او نشده
بودند، فقط او توانست توفيق توبه بيابد و راه را پيموده و به مقصد برسد؟
اين توفيق
توبه براي حر که يکي از جذبههاي خداي متعال است، قطعاً زمينهاي داشته است و من
خيال ميکنم آن احترام به حضرت زهرا(س) باعث نجات او شد، وقتي که امام حسين(ع) در
حين شقاوت حر، به وي فرمودند: «ثَكِلَتْكَ أُمُّك» و او جواب داد: نميتوانم اسم
مادرت را بياورم.
اصولاً از روش و رويۀ حرّ فهميده ميشود که محبّت اهلبيت(ع) در عمق جان او نهفته
بوده است.
74. آيا واقعۀ کربلا، يک امتحان و آزمايش الهي براي امام حسين(ع)
و امّت بود؟ اگر چنين است، آيا اينگونه امتحانات سخت، باز هم براي امّت اسلامي
خواهد بود؟
قضيۀ کربلا هم
براي امام حسين(ع) و خاندان ايشان و هم براي امّت اسلامي، آزمايش الهي بود که امام
حسين(ع) و عيال ايشان از آن سربلند بيرون آمدند، ولي عموم مردم و دشمنان، شکست
خوردند.[20] در هر زمان
نيز بهگونهاي آزمايشها و امتحانات الهي، وجود دارد.
قال الله
75. جايگاه صبر در واقعۀ کربلا چگونه است؟
واقعۀ کربلا،
از ابتدا تا آخر، تبلور صبر و استقامت بود. صبر امام حسين(ع)،[21] صبر ياران و
اصحاب، صبر حضرت زينب(س)، صبر خانواده و فرزندان در اسارت. یقیناً بدون صبر، اين
جانفشانيها و این حرکت بزرگ، امکانپذير نبود و سراسري نميشد.
76. چگونه ميتوان شعائر حسيني را در اين زمان برپا و زنده نگه
داشت؟
با التزام عملي به دستورات آن حضرت و ساير حضرات معصومين(ع).[22] همچنين
با عزاداري در ايّام مصيبت و برپايي جشن و شادي در مواليد معصومين و اعياد،[23] مخصوصاً
اهتمام به عيد غدير که از شعائر مهم است و بايد هميشه باشد و بزرگداشت آن از افضل
اعمال است. البته بايد از افراطگريها پرهيز شود، زيرا موجب وهن تشيّع است و شعار
نيست.
77. آيا اين روايت که گفته شده: «کلّ يوم عاشورا و کلّ ارض کربلا»
صحيح است؟ در صورت صحّت، آیا با روایت «لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ
اللَّه» تضادّی ندارد؟
چنين روايتي
را در منابع نديدهام؛ ولي جملۀ خوبي است و کنايه از پيروي هميشگي از امام حسين(ع)
است. همچنين اين عبارت، نشاندهندۀ تداوم تقابل حقّ و باطل است.[24] البته این
جمله، کاهندۀ عظمت وقایع عاشورا نیست و باعث نمیشود که منحصر بهفرد بودن مصیبت
امام حسین(ع) در عاشورا، زیر سؤال برود؛ زیرا اساساً مفهوم و معنای آن، ربطی به
معنای آن روایت که میفرمایند: «لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه»،
ندارد.
78. آيا اين دو مطلب صحيح است:
الف) عبدالله بن جعفر(ع) (شوهر حضرت زینب(س)) وقتی حضرت زینب(س) را
دید، بهخاطر مصیبتهایی که بر ایشان وارد شده بود و تغییرات چهرۀ این بزرگوار، در
ابتدا ایشان را نشناخته است.
ب) در شب عاشورا، اصحاب شخصی را در تاریکی شب دیدند که خارهای
بیابان را جمع میکند، وقتی نزدیک رفتند، دیدند که اباعبدالله(ع) است. علّت را که
جویا شدند، ایشان فرمودند: فردا همۀ ما شهید میشویم و زنان و کودکان را به اسیری
میبرند، پاهای آنان طاقت خارهای بیابان را ندارد.
اینگونه
چیزها را لازم نیست بدانیم و همچنین لازم نیست رد کنیم.
. دلايل
زيادي مبني بر آگاهي امام از مسئله شهادت وجود دارد. توجّه به سه دليل زير که از
جمله مسائل روشن در قيام حسيني(ع) است، انسان را به يقين ميرساند که امام(ع) از
شهادت خود با خبر بودند:
الف) علم امامت: آن حضرت در آغاز حرکت از مدينه و سپس در مکّه، به افراد
مختلف، مانند محمد حنفيّه، عمر بن علي، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عباس، امّ
سلمه و... نتيجه و ختم اين حرکت به شهادت را متذکّر شدند. مثلاً وقتي امّسلمه،
حضرت را از حرکت باز ميدارد، حضرت ميفرمايند: «يَا أُمَّاهْ وَ
أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ ذَلِكَ وَ إِنِّي مَقْتُولٌ لَا مَحَالَةَ وَ لَيْسَ
لِي مِنْ هَذَا بُدٌّ وَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَعْرِفُ الْيَوْمَ الَّذِي أُقْتَلُ
فِيهِ وَ أَعْرِفُ مَنْ يَقْتُلُنِي وَ أَعْرِفُ الْبُقْعَةَ الَّتِي أُدْفَنُ
فِيهَا وَ إِنِّي أَعْرِفُ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ قَرَابَتِي وَ
شِيعَتِي ـ مادر جان! به خدا سوگند من نيز اين را مىدانم. من به ناچار كشته خواهم
شد و گريزى نيست. به خدا سوگند آن روزى را كه در آن كشته مىشوم و نيز كسى كه مرا
مىكشد و مكانى كه در آن دفن مىشوم همه را مىشناسم و نيز كسانى كه از خاندان و
نزديكان و پيروانم كشته مىشوند، مىشناسم.» [بحار الأنوار، ج 44، ص 331؛ همچنين ر.ک: E F مشارق انواراليقين، ص 137؛ کشف الغمّه، ج2 ، ص29 ؛ ينابيع المودة، ج 3، ص 60]
ب) اخبار غيبي پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع): علاوه بر علم امامت، اخبار
غيبي که از جانب رسول خدا(ص) و اميرالمؤمنين(ع) نقل شده بود و افراد مختلفي از آن
اطّلاع داشتند، نيز مؤيّد اطّلاع آن حضرت از شهادت است. ر.ک: کامل الزّيارات، ص 68
تا 72؛ علل الشّرائع، ج 1، ص 228؛ امالي الطوسي، ص 316 و317؛ کفاية الاثر، ص
188؛ مسند احمد، ج 1، ص 81؛ مقتل الحسين(ع)(الخوارزمي) ج1، ص 245 تا247؛ تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص
193؛ امتاع الإسماع، ج 12، ص
238 و... همچنين در دعاي روز سوّم شعبان از امام عسکري(ع) ميخوانيم: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ
الْمَوْلُودِ فِي هَذَا الْيَوْمِ، الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ
اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ ـ خداوندا از تو ميخواهيم به حقّ مولود اين روز، کسيکه قبل از ولادت او، به شهادتش وعده داده
شده...»[مصباح المتهجّد، ج 2، ص 826]
ج) پيشبيني
روشن: نه تنها امام حسين(ع) (با علم امامت، اخبار غيبي، درايت و...) از نتيجۀ چنين
حرکتي آگاه بودند، بلکه با بررسي نصايح کساني که خود را به اصطلاح مشفق و ناصح
براي امام(ع) ميديدند، به اين نتيجه ميرسيم که ختم اين مسير به شهادت، پيشبينيپذير
بود و مسلّماً مطلبي که براي محمّد حنفيّه، عبد الله بن عبّاس، عبد الله بن عمر،
ابن زبير و امثال آنها و حتّي زنان بنيعبدالمطلب در مدينه و مکّه روشن بود، براي
امام(ع) از اوضح واضحات است. [ر.ک: الإرشاد، ج 2، ص 34؛ اللهوف، ص 31؛ مقتل الحسين(ع)(الخوارزمي)، ج
1، ص 271؛ الفتوح، ج 5، ص 22؛ کامل
الزّيارات، ص 96؛ أنساب الأشراف، ج 3، ص 161؛ تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 203؛
ينابيع المودّة، ج 3، ص 54 و...] عليرغم همۀ نصيحتها، وقتي امام حسين(ع) ملاحظه
فرمودند که آنها فقط تا چند قدم آن طرفتر را ميبينند و نگاهي به وسعت نگاه امام
تا قيامت ندارند، نکتهاي فرمودند که همۀ نصايح را جوابگو باشد. فرمودند رسول خدا(ص) را در خواب ديدم که من ميفرمودند:
«يَا حُسَيْنُ اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا ...
إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا.» [اللهوف، ص 65 و نيز ر.ک: بحار الأنوار، ج 44، ص 331؛ تسلية المجالس، ج 2، ص 155]
. امالي
الطوسي، ص 677: «لَمَّا قَدِمَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)
وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا)
اسْتَقْبَلَهُ إِبْرَاهِيمُ بْنُ طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ، وَ قَالَ: يَا
عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، مَنْ غَلَبَ وَ هُوَ مُغَطًّى رَأْسُهُ، وَ هُوَ فِي
الْمَحْمِلِ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ
تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِمْ.»
[13]. حضرت زينب(س) در دربار یزید، خطاب به او
فرمودند: «كِدْ كَيْدَكَ وَ اجْهَدْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ الَّذِي شَرَّفَنَا
بِالْوَحْيِ وَ الْكِتَابِ وَ النُّبُوَّةِ وَ الِانْتِخَابِ لَا تُدْرِكُ
أَمَدَنَا وَ لَا تَبْلُغُ غَايَتَنَا وَ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا ـ هر كيد و مكر و
هر سعى و تلاشي كه دارى بهكار ببند، سوگند به خدايي که ما را به وحي و کتاب و
نبوّت شرافت بخشيد، هرگز نمىتوانى ياد و نام ما را محو کني.» [الاحتجاج، ج 2، ص
309]
[14]. انفال،
42: «تا آنها كه هلاك(و گمراه) مىشوند، از روى اتمام حجّت باشد و آنها كه زنده
مىشوند(و هدايت مىيابند)، از روى دليل روشن باشد.»
[15]. اللهوف،
ص 67 و68؛ الهداية الکبري، ص 207؛ بحار
الأنوار، ج 44، ص 330؛ همچنين برخی از ملائکه براي کمک و ياري امام حسين(ع) در
کربلا نازل شدند، امّا حضرت کمک ایشان را نپذيرفتند و آنان بازگشتند: «إِنَّ
أَرْبَعَةَ آلَافِ مَلَكٍ هَبَطُوا يُرِيدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَيْنِ بْنِ
عَلِيٍ(ع) لَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ فِي الْقِتَالِ فَرَجَعُوا فِي الِاسْتِئْذَانِ
فَهَبَطُوا وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ(ع) فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ
يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ رَئِيسُهُمْ مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ
الْمَنْصُور.» [كامل الزّيارات، ص 84]
. ر.ک:
الإرشاد، ج 2، ص 71؛ أنساب الأشراف، ج 3، ص 167؛ تاريخ الطبري، ج 4، ص 281؛ مروج
الذهب، ج 3، ص 54.
. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ
تَبَارَكَ وَ تَعَالَی اطَّلَعَ إِلَی الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا
شِيعَةً يَنْصُرُونَنَا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا ـ
خداوند تبارك و تعالى بر زمين نظرى افكند و ما را برگزيد و براى ما شيعیانى برگزيد
كه ما را يارى كنند و بهشادى ما شاد باشند و بهخاطر اندوه ما اندوهگين گردند.»
[الخصال، ج 2، ص 635] همچنین امام صادق(ع) دربارۀ اهمیّت برگزاری مجالس ذکر و یاد
اهلبیت(،
به يکي از اصحاب خود به نام فُضَيل فرمودند: «تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ قَالَ:
نَعَمْ، جُعِلْتُ فِدَاكَ. قَالَ: إِنَّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا،
فَأَحْيُوا أَمْرَنَا يَا فُضَيْلُ، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا ـ
شما در جلسات مينشينيد و گفتگو ميكنيد؟ گفت: آرى فدايت شوم.
حضرت فرمودند: اينگونه مجالس را دوست دارم، اى فضيل! امر ما را زنده کنيد؛ خدا
رحمت کند کسي که امر ما را زنده كند.» [قرب الاسناد، ص 36]
[24]. حضرت
امام خميني! ميفرمود: قضيّه كربلا منحصر به يك جمعيّت
هفتاد و چند نفرى و يك زمين كربلا نبوده، همه زمينها بايد اين نقشه را اجرا كنند
و همۀ روزها غفلت نکنند. [صحيفه امام، ج 10، ص 123]